وبلاگ بنیاد برومند

بنیاد عبدالرحمن برومند

آخرین وضعیت محمدرضا پورشجري، وبلاگ‌نویس

Screen Shot 2014-11-18 at 9.56.51 AMگزارش از میترا پورشجری، دختر محمدرضا پورشجري، وبلاگ‌نویس:
محمدرضا پورشجری با نام مستعار سیامک مهر، وبلاگ نویس 54 ساله ای است که در سال 1389 به دلیل درج اندیشه و عقاید خود در وبلاگ شخصی اش، از طرف دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران با اتهام “اقدام علیه امنیت کشور”، “توهین به مقدسات” و “توهین به رهبر” به چهارسال زندان محکوم شد، لازم به یادآوری است که از این 4 سال 8 ماه در انفرادی و زیر شكنجه بود و بعد از یکسال بدون هیچ دلیل قانونی و منطقی از بند سیاسی زندان رجایی شهر به زندان ندامتگاه مرکزی کرج و به بند جرایم خاص و در میان اشرار تبعید شد، و دوسال اخر محکومیت خود را با وجود نياز مبرم به عمل قلب باز، بدون درماني موثر با بیماریهايي همچون : ناراحتی قلبی، قند خون بالا، ورم پروستات، دیسک کمر و.. سپری کرد و در نهایت پس از اتمام دوره چهارساله خود در اول شهريور امسال از زندان آزاد شد.
پدرم که بیم این را میداد پس از آزادی دوباره به بهانه ای دستگیر شود و همچنین بدلیل عدم احساس امنیت در داخل کشور، بلافاصله پس از آزادی اقدام به گرفتن گذرنامه خود کرد، که درنهایت و پس از بازجویی های متعدد، بجای پاسخ دادن به اینکه چرا پدرم از داشتن گذرنامه محروم شده است، به وی پیشنهاد عمل قلب باز و درمان او را دادند و پدرم نپذیرفت، چراکه با توجه به تلاشهای بین المللی و رسانه ای برای درمان پدرم مخصوصا در 2 سال پایان حبس وی وبی توجهی کامل مسولان قضایی و زندان به درمان وي، این پیشنهاد در شرایطی که پدرم از زندان ازاد شده و یک شهروند عادی به حساب می آید کمی غیرواقعی و پرابهام بود.
38 روز پس از آزادی، در تاريخ ٧ مهرماه، پدرم دستگیر و به مدت یکماه ناپدید شد. به تازگی و طی تماسی با من وضعیت خودش را شرح داد:
او در یکی از شهرهای مرزی توسط چهار مامورمسلح اطلاعات و با تهدید تیراندازی، دستگیر وابتدا به مدت14 روز در انفرادی اطلاعات ارومیه و تحت بازجویی هاي طولانی مدت و شکنجه های روحی و با دست بند و پا بند و چشم بند قرار گرفته است، و در این مدت بارها توسط بازجوی خود به اعدام تهدید شده است و بازجو خاطرنشان کرده که “با دادگاه انقلاب تهران هماهنگ خواهیم کرد برای قطعی شدن حکم اعدام وی و اگر می توانست بدون هماهنگی با واحد کرج همانجا در ارومیه حکم اعدام را به پدرم تایید می کرد”
بعد از آن با غل و زنجیر به کرج منتقل میشود و مدت 15 روز را درانفرادی بند 8 سپاه زندان رجایی شهر نگهداري مي شود و در آنجا نیز تحت بازجویی شدید و فشارهای روحی و تهدید قرار می گیرد.
پس از آن به سالن 7 زندان ندامتگاه مرکزی کرج(همان تبعید گاه سابق خود) منتقل می شود و هم اکنون در انتظار دادگاهی شدن خود در آنجا سپری می کند.
در طول حدود یکماه انفرادی و بازجویی اتهاماتی را به پدرم وارد کرده اند که عبارتند از:
1-    اقدام علیه امنیت کشور
2-     تبلیغ علیه نظام
3-    اقدام به خروج غیر قانونی
4-     ارتباط با احمدشهید و دادن اطلاعات به وی
5-    ارتباط با سازمانها و افراد ضد انقلاب
6-    ارتباط با سازمان ها و افراد صهیونیستی
همگی انها کذب بوده و صحت ندارد و پدرم به خاطر بعضی از این اتهامات قبلا 4 سال حبس را گذرانده است و خود وی نیز تمام این اتهامات را رد کرده است و بربیگناهی و بي اساس بودن دستگيري مجدد خود اصرار دارد.
2 موردی که در طی بازجویی ها اتفاق افتاده بود و پدرم خواست تا حتما بازگو شود به این قرار است:
١) در مدت 4 روز اول دستگیری، بازجویان از پدرم خواستند تا با برقراری تماس و نقشه های از دخترش (من) بخواهد تا به ایران برگردد و وعده داده بودند که درصورت موفق شدن و انجام این نقشه به خیلی از مشکلات پایان خواهی داد. و در کل 100 تا 120 سوالاتی را که او در این 29 روز انفرادی مجبور به پاسخگویی و نوشتن و امضای آن بوده است، بیش از 80 درصد ان مربوط به فعالیت ها و مسایل دخترش بوده است.
٢)  او را مجبور کردند که بیوگرافی از احمد شهید بنویسد و ضمن اینکه احمد شهید را فردی مخالف نظام جمهوری اسلامی خواندند و فعالیت او را نه در زمینه دفاع ازحقوق بشر و تنها برای براندازی حکومت قلمداد کردند، پدرم را نیز به همکاری و دادن اطلاعات به او متهم کردند.
در مدت نگهداري پدرم در اطلاعات اروميه بوده يكبار او را به بازپرسي شعبه ٩ دادسراي انقلاب اروميه بردند و در آنجا داديار خدادادي” اقدام عليه امنيت كشور” را به او تفهيم اتهام كرده و سپس پرونده وي را براي رسيدگي به اتهام “تبليغ عليه نظام” به شعبه ١٢ دادسراي انقلاب كرج ارجاع مي دهند.
هم اكنون پدرم در سالن ٧ اتاق ١٠ زندان ندامتگاه مركزي كرج در انتظار دادگاهي شدن خود مي باشد.
فعاليت هاي نسبت داده شده به پدرم آنهم تنها در ٣٨ روز آزادي، كاملا غيرواقعي و كذب مي باشد، و دستگيري دوباره پدرم تنها براي پرونده سازي عليه او و قرار چندسال محكوميت جديد و از بين بردن و حذف فيزيكي او در زندان است.
با تشكر ميترا پورشجري
١٧ نوامبر ٢٠١٤

نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید