در بیستمین سال قتل برومند، «خوشبین» به پیروزی نهایی دموکراسی
نهضت مقاومت ملی ایران روز دوشنبه، ۲۹ فروردینماه، و در بیستمین سالروز قتل عبدالرحمان برومند در پاریس بر سر مزار او جمع شد و در اطلاعیهای از خوشبینی او در آن هنگام و پس از فروپاشی شوروی نوشته که گفته بود:
«نسیم آزادی که در شوروی و بلوک شرق میوزد به همه جا سرایت خواهد کرد و به توفان آزادی تبدیل خواهد شد.»
رادیوفردا با لادن برومند، مدیر پژوهشی بنیاد برومند، که او نیز به پیروزی دموکراسی خوشبین است گفتوگویی دارد:
رادیوفردا: خانم برومند! شما در مقالهای که درباره شروع کار «بنیاد حقوق بشر برومند» نوشتهاید، میگویید اولین سوالی که پس از فاجعه غیرقابل جبران قتل پدرتان برای شما مطرح شد این بود که از این پس چه باید کرد. تشکیل بنیاد «حقوق بشر عبدالرحمان برومند» پاسخ شما به این سوال بود؟
لادن برومند: بله، دقیقا این پاسخی بود که ما پیدا کردیم. چون شما وقتی با یک قتل روبهرو میشوید هرگز نمیتوانید آن را جبران کنید و جانی که از دست رفته را نمیتوانید بازگردانید، ولی میتوانید فکر کنید شری که باعث این اتفاقات و قتلها شده چیست و سعی کنید با اینها مبارزه کنید.
ما به این نتیجه رسیدیم که برای دادخواهی پدرمان باید برای همه قربانیان دادخواهی کنیم، حق همه را بخواهیم و مبارزه کنیم. به همین دلیل ما این بنیاد را تشکیل دادیم و این بنیاد نام همه قربانیان را یک به یک مستند میکند و حقوق بشری که پایمال شده است را ذکر میکند، از آنها اعاده حیثیت کرده و برای آنها دادخواهی میکند.
این تنها راهی است که ما به عنوان فرزندانی که وظیفه دادخواهی پدرمان را داریم پیدا کردیم، یعنی مبارزه کرده و برای همه دادخواهی کنیم.
ما برای هر قربانی بدون توجه به موقعیت اجتماعی، افکار سیاسی، اعتقادات مذهبی و حتی اتهاماتی که بر او وارد شده یک پرونده تشکیل میدهیم و برای او دادخواهی میکنیم، حقوق بشری که در مورد او پایمال شده را ذکر کرده و به این امر اعتراض میکنیم.
آیا در مورد نقض حقوق بشر کسانی که با آنها کاملا مخالف هستید نیز همین کار را انجام میدهید؟
بله، صد درصد، حتی اگر قاتل پدر ما امروز در جمهوری اسلامی اعدام شود به دلیل این که در نظام قضایی ایران حقوق متهم پایمال میشود این مورد را هم میگذاریم در یادبودی در دفاع از حقوق بشر.
خانم برومند! قتل پدر شما اولین اعدام سیاسی نبوده و آخرین هم نخواهد بود. اعدامهای اوایل انقلاب، سالهای دهه ۶۰ و بعد از آن در ایران رخ داده و در دو سال گذشته هم شدت گرفته است. به نظر شما سرکوب خواستهای مردم به این شیوه میتواند تضمین دوام دولتهای و نظامهای سیاسی باشد؟
در تاریخ، هر نظامی که سعی کرده خود را با کشتار ابقا کند در نهایت شکست خورده است، مثال آن شوروی سابق، آلمان هیتلری و نمونههای دیگر است که میبینیم.
جمهوری اسلامی ممکن است در کوتاهمدت توانسته باشد چند سال بر عمر خود اضافه کند، ولی در درازمدت با نهادینه کردن خودسری و ظلم، فرزندان موسسین جمهوری اسلامی نیز در خطر هستند. همان طور که امروز میبینیم آقای موسوی و فرزندان آقای رفسنجانی که خود یکی از آمرین ترورها در دوران ریاست جمهوریاش بود اکنون مورد حمله قرار گرفتهاند.
در درازمدت این کار عبثی است، ولی در کوتاهمدت این توهم را برای حکام ایجاد میکند که شاید بتوانند خودشان را ابقاء کنند. آنها باید از تاریخ درس بگیرند، بهخصوص در شرایطی که اکنون میلیونها ایرانی به اسم حقوق بشر و جهانشمولی آن دست در دست هم برای دادخواهی و اعاده حیثیت از همه مبارزه میکنند، شانس بقای این نظام بسیار کم شده است. چون در مقابل آن یک ایدئولوژی توتالیتر دیگر وجود ندارد، بلکه اجماعی است در جامعه بر روی حقیقت و حقانیت حقوق جهانشمول بشر.
من در این رابطه بسیار خوشبین هستم و کاری که ما انجام میدهیم یکی از اقدامات زیادی است که جامعه مدنی ایران آغاز کرده و من تردیدی ندارم که دموکراسی در پایان این راه خواهد بود.