مجید اسدی از زندان: آیا امتناع از انجام مصاحبه تلویزیونی از سوی متهم دلیل بر اثبات جرم است؟
مجید اسدی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، طی نامهای سرگشاده به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه، به جزییات پرونده خود، نحوه بازداشت و کیفیت صدور حکم پرداخته است. این دانشجوی زندانی با طرح موارد متعدد رئیس قوه قضاییه را برای پاسخگویی به چالش میکشد. وی در قسمتی از نامه مینویسد “قاضی احمدزاده به من گفت که یعنی میخواهی از من این اتهام را تبرئه کنم و یک سال حکم به او بدهم و چهار ماه دیگر آزاد شود؟! ” سؤال من این است که اگر معنای این جمله این نباشد که من پیشاپیش محکوم بودهام پس چه معنای دیگری دارد؟
مجید اسدی فعال دانشجویی سابق و زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در نامهای سرگشاده خطاب به آقای صادق لاریجانی از جزئیات پرونده و روند دادگاهی خود پرده برداشته است.
این زندانی سیاسی در قسمتی از این نامه نوشته ” جایی در خلال دفاعیات وکیل و در پاسخ به دفاعش از من در برابر یکی از اتهامات، قاضی احمدزاده خطاب به وی میگوید: “یعنی میخواهی از من او را از این اتهام تبرئه کنم و یک سال حکم به او بدهم و چهار ماه دیگر آزاد شود؟! ” سؤال من این است که اگر معنای این جمله این نباشد که من پیشاپیش محکوم بودهام پس چه معنای دیگری دارد؟”
متن کامل نامه این زندانی عقیدتی عینا در ادامه میآید:
آقای صادق آملی لاریجانی، من مجید اسدی هستم که قریب به ۱۱ ماه است در زندان گوهردشت کرج در بازداشت به سر میبرم. در تاریخ ۹۵/۱۱/۳۰ توسط مأموران وزارت اطلاعات در منزل پدریام دستگیر و در تاریخ ۹۶/۸/۱۴ در شعبه ۲۶ محکمه انقلاب تهران توسط قاضی احمدزاده محاکمه شدم که کمتر از یک ماه بعد از سوی همان شعبه حکم بدوی ۶ سال زندان به همراه ۲ سال تبعید در مورد من صادر گردید.
حال برپایه اعتقاد به اصل آزادی که آن را از مفروضات ذاتی بشر و از حقوق اساسی و خارج از هرگونه مذاکره میدانم و با محفوظ شمردن این حق برای خود، وظیفه خویش میبینم تا بهرغم اطلاع شما، با طرح چند سؤال به پارهای از شبهات و ابهامات در خصوص نحوه دستگیری و شیوه محاکمه خود در محکمه بدوی اشاراتی کنم:
۱- در جریان دستگیری، پدرم (که بهتازگی پس از انجام عمل جراحی و گذراندن یک دوره بیماری سخت سرطان از بیمارستان مرخص شده بود) در برابر درخواست ارائه کارت شناسایی و مجوز ورود به منزل از مأموران وزارت اطلاعات در لحظهای که قصد ورود به منزل را داشتند با واکنش توهینآمیز و توام با ضرب و شتم آنان مواجه میشود. به من بگوئید چه کسی، کدام نهاد یا کدام مرجع به مأموران وزارت اطلاعات حق دست زدن به چنین اقدامی را داده است؟
۲-رفتار همراه با اهانت، فحاشی و ضرب و شتم مأموران وزارت اطلاعات نسبت به من در حین دستگیری در داخل منزل، در موافقت با کدام مبنا و اصولی قرار میگیرد؟ ضمناً آیا ضابط (مأمور وزارت اطلاعات) حق بیرون کشیدن سلاح در معرض چشمان پدر و مادر بیمار و دیگر اعضای خانوادهام را داشته است؟
۳- علیرغم درخواست در هنگام دستگیری، هیچگاه مجوز بازداشت از سوی مأموران وزارت اطلاعات به من ارائه نشد، آیا این عملکرد اساساً یک قاعده است و از این حیث به درخواست من اشکالی وارد میباشد؟
۴- در پی اعمال خشونتآمیز و وحشتآفرین مأموران وزارت اطلاعات در جریان دستگیری، حال جسمی مادر و پدرم به طرز نگرانکنندهای به دلیل فضای پر تنش خانه به وخامت انجامید. با نظر به اینکه پیامد این واقعه میتوانست وحشتناک و جبرانناپذیر باشد، سؤال من این است که وجوب حفظ کدام امر است که در عمل میتواند جواز سقوط اعتبار هرگونه تعهد نسبت به سلامت جان انسانی بیگناه را صادر کند؟
۵- آیا امتناع از انجام مصاحبه تلویزیونی از سوی متهم دلیل بر اثبات جرم است؟ چنانکه قاضی احمدزاده مرا به گفتن پاسخ آری یا نه در برابر این کار مخیر میکند و متعاقباً از آن، اثبات مجرمیت مرا نتیجه میگیرد؟ رویکرد تهدیدآمیز در پشت این سؤال تداعیگر صحنهای مشابه آن در جریان بازجوییام میباشد. آیا استنکاف از انجام مصاحبه در جریان بازجویی و محاکمه به معنای این است که من خارج از هر دعوای حقوقی مجرم بودهام؟ فارغ از این، آیا مگر میان محکمه و اتاق بازجویی مرز تعریفشدهای وجود ندارد که در هر دو جا رفتاری با یک کیفیت در قبال متهم صورت میگیرد؟
۶- دفاع قاضی احمدزاده از عمل بلا جواز وزارت اطلاعات دایر بر ممنوعیت کار، تحصیل و خروج از کشور از سال ۹۴ آیا بهمثابه سمتگیری وی به نفع یک طرف دعوا و به زبان طرف دیگر و بدین ترتیب خروج از دایره عدالت و صلاحیت نیست؟
۷- جایی در خلال دفاعیات وکیل و در پاسخ به دفاع وی از من در برابر یکی از اتهامات، قاضی احمدزاده خطاب به وی میگوید: “یعنی میخواهی او را از این اتهام تبرئه کنم و یک سال حکم به او بدهم و چهار ماه دیگر آزاد شود؟! ” سؤال من این است که اگر معنای این جمله این نباشد که من پیشاپیش محکوم بودهام پس چه معنای دیگری دارد؟
۸- یک ماه پیش از برگزاری جلسه محاکمه و هنگام ابلاغ کیفرخواست، وقتی با قاضی احمدزاده در خصوص تعیین قرار وثیقه تا موعد برگزاری صحبت میشود وی تصمیمگیری دراینباره را به بعد از مشورت با ضابط (بازجوی وزارت اطلاعات) موکول و اعلام میکند. سؤال اینجاست که آیا و چگونه وی میتواند در امر قضا از سوی ضابط توصیه، مشورت یا دستورالعمل بگیرد؟
۹- قاضی احمدزاده در خلال برگزاری جلسه محاکمه خطاب به من میگوید “در چشمان تو نفاق میبینم…” به فرض که وی برخوردار از قوهی جادویی و خارقالعاده و منتفع از علوم خفیه هم باشد، آیا مجاز است که برکنار از بررسی حقوقی پرونده، ظرفیت این قوه را در ساحت قضاوت بارز کند و بر سرنوشت یک فرد حکم براند؟ گذشته از آن، کلمه “نفاق” در این زمانه اشعار به دو دلالت سیاسی و اعتقادی دارد.
چطور است که قاضی احمدزاده بهصراحت با کلمهای متضمن این دلالتهای آشکارا جهتمند، درون محکمه متهمان را خطاب قرار میدهد و تلاش دارد این کلمه را به آنان منتسب سازد؟
آیا این محکمه بهجای اینکه حقوقی باشد، سیاسی-اعتقادی نیست؟ و به این اعتبار و بهطریقاولی، آیا من در یک انگیزاسیون یا محکمه تفتیش عقیده حاضر شدهام؟
در پایان اعلام میدارم که انتظار من از ارائه پاسخ شما به متن حاضر، تنها از جهت تنویر افکار عمومی و شفافیت نقاط تاریک و مبهمی است که در خلال سؤالات فوق به آنها اشاره شده است.
مجید اسدی ۲۳ دیماه سال ۹۶ / زندان گوهردشت کرج
منبع: هرانا