در زندان شیبان اهواز چه میگذرد؟ تشویق زندانیان به شرکت در جنگ سوریه
زندان شیبان یا مجتمع حرفهآموزی اهواز که قبلاً محل سکونت مهندسان و کارگران شرکت تکنوپروم اکسپورت روسی و سازنده نیروگاه برق رامین بوده است، متشکل از ۱۲ بنا و هر بنا دارای ۴ واحد است. بعد از انتهای کار مهندسان روسی در محل سازمان زندانها یک سوله بزرگ و چند سالن به این مجموعه افزوده و آنها را به زندان تبدیل کرده اند. این زندان بسیار بزرگ با چندین برج نگهبانی، در بیابان بیرون شهر واقع شده است.
ابتدا سازمان زندانها این مکان را مرکز درمانی قلمداد کرد، اما در واقع زندانی بود مخفی که فقط نیروهای امنیتی به آنجا دسترسی داشتند. سپس به دلیل گسترش این محل و قبل از تعطیلی زندان کارون، زندانیان زیادی به این مکان منتقل شدند.
زندان شیبان هماکنون زندان مرکزی است که در ۲۵ کیلومتری جاده ملاثانی به اهواز واقع شده است. ظرفیت این زندان ۲۰۰۰ نفر اعلام شده، اما در حال حاضر و به ویژه بعد از تعطیلی زندان کارون، ۴۵۰۰ نفر زندانی که ۹۰ درصد آنها از شهروندان عرب منطقه اند در این زندان به سر میبرند.
این زندان با حداقل امکانات، وضعیت بهداشتی بسیار وخیمی دارد. بهطور مثال به دلیل کمبود آب افراد باید ساعتها در صف حمام یا توالت منتظر نوبت باشند. علاوه بر این، حمامها غیر بهداشتیاند و زمستانها آب گرم ندارند.
از دیگر مشکلات زندانیان کمبود امکانات سرمایشی در گرمای بیش از ۴۵-۵۰ درجه تابستان جنوب است. کولرهای قدیمی و فرسوده در اوقات محدودی روشن میشوند که به دلیل قطعی روزانه جریان برق استفاده چندانی از آنها نمیشود.
ملاقات حضوری با خانوادهها در این زندان دشوار است و فقط از پشت شیشه و از راه گوشی تلفن، انجام میگیرد، که علاوه بر استراق سمع از سوی مأموران، در اکثر اوقات این گوشیها خراباند و زندانیان در برقراری ارتباط مناسب با خانوادههای خود دچار مشکل میشوند.
بند یک سالن ۶ این زندان مختص زندانیان سیاسی، امنیتی و فعالان اهل سنت است. این زندانیان از دسترسی به کتاب، جزوه، روزنامه و وسایل آموزشی مشابه با دیگر زندانها محروم هستند. حق تشکیل کلاسهای آموزشی بدون مجوز زندان ندارند. کنشگران اهل سنت فقط در حضور یک آخوند حق برگزاری کلاس یا نماز را دارند. در سالنها چند تلویزیون وجود دارد که با هزینه شخصی زندانیان خریداری شده است. زندانیان عرب از داشتن لباس محلی خود در زندان محروماند و حتی در هنگام ملاقات نیز حق پوشیدن لباس سنتی خود را ندارند.
یکی از زندانیان سیاسی میگوید: “زندان شیبان برای یک زندانی سیاسی مانند (مرگ سفید) است، زندانی که در بین چهاردیواری و محروم از هر حق شهروندی محاصره شده است”. او میافزاید: زندان شیبان یک تبعیدگاه نیز به شمار میآید. زندانیان تبعیدی همچون “ایوب پرگار” عضو سازمان مجاهدین خلق از شهر تهران، سخی ریگی از سیستان و بلوچستان، اسماعیل وفائی شهروند بهایی، در بین ما حضور دارند. زندانیانی از شهروندان کردستان نیز پیشاز این در این زندان حضور داشتهاند. این زندانیان تبعیدی برای چندین بار و به دلیل وضعیت نامناسب و مشکلات متعدد زندان، درخواست انتقال به شهرهای دیگر دادهاند، اما هر بار با درخواست آنان موافقت نشده است.
این زندانی همچنین میگوید: “غذای زندانیان در شیبان به یک پیمانکار تحویل داده شده است. این جیره ناچیز غذایی با کیفیت بسیار پایین و به مقدار خیلی کم به زندانیان داده میشود، که توانایی سیری یک فرد را ندارد، همچنین حالتهای مسمومیت غذایی همیشه پیش میآید که اگر به رعایت بهداشت یا کیفیت غذا اعتراضی انجام گیرد، او را به تبعید تهدید میکنند. یکی از زندانیان عرب به این دلیل به زندان الیگودرز تبعید شده است. اکثر زندانیان به دلیل کیفیت پایین غذا مجبور میشوند، غذای خود را از فروشگاه زندان تهیه کنند. زندانیان هزینه غذای خود را از طریق پولی که خانوادههای آنها به حسابشان واریز میکنند تهیه میکنند. یک زندانی اگر در حساب خود پولی نداشته باشد غذای زندان او را خواهد کُشت. چندین مورد مسمومیت غذایی وخیم داشتهایم. اکثر زندانیان به دلیل آلودگی غذا به عفونت روده و سرطان مبتلا میشوند”.
اندازه اتاقهای زندان خیلی کوچک است، ۴ در ۳ متر! در درون هر اتاق ۲۰ تا ۲۶ تخت گذاشته شده است. در بخش امنیتی، بند یک سالن ۶ ، در هر اتاق ۲۰ نفر اما در بخشهای دیگر تعداد افراد در هر اتاق به ۲۷ نفر میرسد. زندانیان بخش امنیتی از حق درمان محروماند. اگر یکی از آنها از بیماری مزمنی رنج میبرد باید ابتدا اداره اطلاعات با معالجه او موافقت کند. زندانیان سیاسی حق خروج از بند را ندارند، و برای درمان آنها بهیار درمانگاه به بند میآید و فقط چند قرص به زندانی بیمار تجویز میکند. لباس برای زندانیان بند یک سالن ۶ هر سه ماه یک بار وارد میشود. آنها از مرخصی محروم اند و ارتباط با دیگر زندانیان قدغن است. برای ورزش دو بار در ماه آنها را به ورزشگاه زندان میبرند.
بهطورکلی آنچه در این زندان رخ میدهد برخلاف آیین نامه سازمان زندانهای ایران است.
در این مکان، زندانیان زیادی از بیماریهای گوناگون رنج میبرند که متأسفانه هیچ نوع اعتنایی به آنها نمیشود. علی مزرعه، یکی از زندانیان عرب که از دیسک کمر رنج میبرد فقط یک بار و با هزینه خانواده خود، به بیمارستان اعزام شده، و برخلاف تشخیص دکتر که عمل جراحی را ضروری دانسته، بیش از یک سال و نیم است که بدون اجازه درمان به حال خود رها شده است. زندانی دیگر جابر سخراوی (صخراوی) که از بیماری MS، فلج پای راست، ورم بیضهها و درد معده رنج میبرد، بااینکه تمام داروها توسط خانوادهاش خریداری میشود، هیچگونه اهمیتی نسبت به اعزام و معالجه او در بیمارستان انجام نمیگیرد. او چندین بار درخواست اعزام به بیمارستان را به مقامات زندان تسلیم کرده، اما تاکنون همواره با جواب منفی روبرو شده است. بهیاران کلینیک زندان همچنان به او قرص مسکّن میدهند. از دیگر موارد عجیب این زندان این است که جهت معاینه آن دسته افراد که از مشکلات بینایی رنج میبرند این است که باید چند نفر آن هم با هزینه خودشان جمع شوند و خواهان حضور یک پزشک متخصص باشند! دهها تن از زندانیان از عفونت رودهها رنج میبرند. همچنین زندانیان میگویند که به زندانیان دو بخش این زندان قرص متادون میدهند. نزدیک به ۱۳۰۰ نفر از زندانیان این زندان از این داروی مخدر استفاده میکنند.
یکی از زندانیان که در همین اواخر از زندان آزاد شده است، میگوید: از سپاه پاسداران افرادی آمده و با برخی از زندانیان و دارندگان احکام طولانیمدت بند یک سالن ۶ جلسه گرفتهاند، در آخر جلسه گفته اند کسانی که مایل هستند جزء مدافعان حرم به سوریه اعزام شوند، تمام اتهامات و مدت حبس آنها حذف خواهد شد. او میگوید: بچهها قبول نکردند اما شنیدم که از بند سرقتیها افرادی به مدافعان حرم پیوستهاند.
ملاقات حضوری با خانوادهها در این زندان دشوار است و فقط از پشت شیشه و از راه گوشی تلفن، انجام میگیرد، که علاوه بر استراق سمع از سوی مأموران، در اکثر اوقات این گوشیها خراباند و زندانیان در برقراری ارتباط مناسب با خانوادههای خود دچار مشکل میشوند.
بند یک سالن ۶ این زندان مختص زندانیان سیاسی، امنیتی و فعالان اهل سنت است. این زندانیان از دسترسی به کتاب، جزوه، روزنامه و وسایل آموزشی مشابه با دیگر زندانها محروم هستند. حق تشکیل کلاسهای آموزشی بدون مجوز زندان ندارند. کنشگران اهل سنت فقط در حضور یک آخوند حق برگزاری کلاس یا نماز را دارند. در سالنها چند تلویزیون وجود دارد که با هزینه شخصی زندانیان خریداری شده است. زندانیان عرب از داشتن لباس محلی خود در زندان محروماند و حتی در هنگام ملاقات نیز حق پوشیدن لباس سنتی خود را ندارند.
یکی از زندانیان سیاسی میگوید: “زندان شیبان برای یک زندانی سیاسی مانند (مرگ سفید) است، زندانی که در بین چهاردیواری و محروم از هر حق شهروندی محاصره شده است”. او میافزاید: زندان شیبان یک تبعیدگاه نیز به شمار میآید. زندانیان تبعیدی همچون “ایوب پرگار” عضو سازمان مجاهدین خلق از شهر تهران، سخی ریگی از سیستان و بلوچستان، اسماعیل وفائی شهروند بهایی، در بین ما حضور دارند. زندانیانی از شهروندان کردستان نیز پیشاز این در این زندان حضور داشتهاند. این زندانیان تبعیدی برای چندین بار و به دلیل وضعیت نامناسب و مشکلات متعدد زندان، درخواست انتقال به شهرهای دیگر دادهاند، اما هر بار با درخواست آنان موافقت نشده است.
این زندانی همچنین میگوید: “غذای زندانیان در شیبان به یک پیمانکار تحویل داده شده است. این جیره ناچیز غذایی با کیفیت بسیار پایین و به مقدار خیلی کم به زندانیان داده میشود، که توانایی سیری یک فرد را ندارد، همچنین حالتهای مسمومیت غذایی همیشه پیش میآید که اگر به رعایت بهداشت یا کیفیت غذا اعتراضی انجام گیرد، او را به تبعید تهدید میکنند. یکی از زندانیان عرب به این دلیل به زندان الیگودرز تبعید شده است. اکثر زندانیان به دلیل کیفیت پایین غذا مجبور میشوند، غذای خود را از فروشگاه زندان تهیه کنند. زندانیان هزینه غذای خود را از طریق پولی که خانوادههای آنها به حسابشان واریز میکنند تهیه میکنند. یک زندانی اگر در حساب خود پولی نداشته باشد غذای زندان او را خواهد کُشت. چندین مورد مسمومیت غذایی وخیم داشتهایم. اکثر زندانیان به دلیل آلودگی غذا به عفونت روده و سرطان مبتلا میشوند”.
اندازه اتاقهای زندان خیلی کوچک است، ۴ در ۳ متر! در درون هر اتاق ۲۰ تا ۲۶ تخت گذاشته شده است. در بخش امنیتی، بند یک سالن ۶ ، در هر اتاق ۲۰ نفر اما در بخشهای دیگر تعداد افراد در هر اتاق به ۲۷ نفر میرسد. زندانیان بخش امنیتی از حق درمان محروماند. اگر یکی از آنها از بیماری مزمنی رنج میبرد باید ابتدا اداره اطلاعات با معالجه او موافقت کند. زندانیان سیاسی حق خروج از بند را ندارند، و برای درمان آنها بهیار درمانگاه به بند میآید و فقط چند قرص به زندانی بیمار تجویز میکند. لباس برای زندانیان بند یک سالن ۶ هر سه ماه یک بار وارد میشود. آنها از مرخصی محروم اند و ارتباط با دیگر زندانیان قدغن است. برای ورزش دو بار در ماه آنها را به ورزشگاه زندان میبرند.
بهطورکلی آنچه در این زندان رخ میدهد برخلاف آیین نامه سازمان زندانهای ایران است.
در این مکان، زندانیان زیادی از بیماریهای گوناگون رنج میبرند که متأسفانه هیچ نوع اعتنایی به آنها نمیشود. علی مزرعه، یکی از زندانیان عرب که از دیسک کمر رنج میبرد فقط یک بار و با هزینه خانواده خود، به بیمارستان اعزام شده، و برخلاف تشخیص دکتر که عمل جراحی را ضروری دانسته، بیش از یک سال و نیم است که بدون اجازه درمان به حال خود رها شده است. زندانی دیگر جابر سخراوی (صخراوی) که از بیماری MS، فلج پای راست، ورم بیضهها و درد معده رنج میبرد، بااینکه تمام داروها توسط خانوادهاش خریداری میشود، هیچگونه اهمیتی نسبت به اعزام و معالجه او در بیمارستان انجام نمیگیرد. او چندین بار درخواست اعزام به بیمارستان را به مقامات زندان تسلیم کرده، اما تاکنون همواره با جواب منفی روبرو شده است. بهیاران کلینیک زندان همچنان به او قرص مسکّن میدهند. از دیگر موارد عجیب این زندان این است که جهت معاینه آن دسته افراد که از مشکلات بینایی رنج میبرند این است که باید چند نفر آن هم با هزینه خودشان جمع شوند و خواهان حضور یک پزشک متخصص باشند! دهها تن از زندانیان از عفونت رودهها رنج میبرند. همچنین زندانیان میگویند که به زندانیان دو بخش این زندان قرص متادون میدهند. نزدیک به ۱۳۰۰ نفر از زندانیان این زندان از این داروی مخدر استفاده میکنند.
یکی از زندانیان که در همین اواخر از زندان آزاد شده است، میگوید: از سپاه پاسداران افرادی آمده و با برخی از زندانیان و دارندگان احکام طولانیمدت بند یک سالن ۶ جلسه گرفتهاند، در آخر جلسه گفته اند کسانی که مایل هستند جزء مدافعان حرم به سوریه اعزام شوند، تمام اتهامات و مدت حبس آنها حذف خواهد شد. او میگوید: بچهها قبول نکردند اما شنیدم که از بند سرقتیها افرادی به مدافعان حرم پیوستهاند.