وبلاگ بنیاد برومند

بنیاد عبدالرحمن برومند

صادق خلخالی، تجسم عدالت فراموش شده

روز چهارشنبه ۲۵ بهمن سال ۵۷ است. در گوشه گوشه جهان، مردم در تکاپو برای برگزاری روز ولنتاین هستند. هدیه‌ها را آماده می‌کنند، بازار لبخند و بوسه گرم است و عاشقان در هرکجا به عشق، محبت و زندگی می‌اندیشند. در ایران اما، حال و هوای دیگری جریان دارد. انقلاب تازه پیروز شده است، همهمه و هیاهویی به پا است. فریادهای شادی به هوا است و حالا مردم گمان می‌کنند زمانه، زمانه تحقق رؤیاها است. اما در هلهله‌های شادی، بازار مجازات‌ها اگرچه به چشم خیل مردم نمی‌آمدند، داغ است و احکام یکی پس از دیگری، قربانیان “عدالت انقلابی” را گرفتار می‌کردند.

۳۸ سال پیش، امروز ۲۵ بهمن، آیت‌الله خمینی صادق خلخالی را به‌عنوان اولین حاکم شرع برگزید تا احکام مبتنی بر موازین شرع را صادر کند. نام صادق خلخالی برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد، نامی آغشته به خون و مرگ.

ماه‌ها هیچ‌گونه آیین دادرسی خاصی برای دادگاه انقلاب مقرر یا تدوین نشد. صلاحیت دادگاه بر مبنای تشخیص حاکم شرع و تفسیر او از شریعت (مبتنی بر تعالیم قرآن، سنت پیامبر و دوازده امام، و نیز آرای علمای شیعه) تعیین می‌شد و درنتیجه صدور احکام خودسرانه تبدیل به قاعده شد و صادق خلخالی بسیاری از ایرانیان (و اتباع خارجی) را در سراسر کشور (و حتی در خارج کشور) به مرگ محکوم کرد.

در گفتگوهای خلخالی با پیام فضلی نژاد آمده است: «تازه بود که حاکم شرع شده بودم و بنا داشتم تا با منافقین قاطعانه برخورد کنم. برای خیلی از همکارانم سؤال بود که چگونه می‌شود این‌ها را سر جایشان نشاند. عصر از پیش امام بازگشته بودم و با همراهان و همکاران و محافظانم قرار بود شام را در منزلم بخوریم. داشتیم می‌آمدیم داخل کوچه منزل که از شیشه ماشین دیدم دوتا بچه پانزده، شانزده ساله گویا مخفیانه چیزی با هم رد و بدل کردند. دستور دادم بگیرند و بگردندشان ببینم ماجرا چیه. خودم از کیف پسره این روزنامه مجاهدین را در آوردم. یادم هست فامیلش شریعتی بود از خانواده‌های اسمی قم. همانجا پسره را با گلوله زدم و به همراهانم گفتم اینجوری باید با این جانوران برخورد کرد! ” خلخالی درست می‌گفت. امین شریعتی پانزده ساله به دست او اعدام انقلابی شد و درحالی‌که به خانواده‌اش گفته بودند فلان روز از زندان آزاد می‌شود، جنازه نوجوان تحویل خانواده‌اش شد. به سالی نرسید که مادرش دق کرد و مرد و پدرش راهی دارالمجانین شد.» (https://goo.gl/UlGcD1)

دادگاه‌های انقلابی، در سراسر کشور هزاران نفر را با عطف به ماسبق، بدون اتهامات روشن و مدارک و شواهد معتبر و محروم از وکیل مدافع محاکمه کردند. محکومان از فرجام‌خواهی محروم بودند و حکم محکومان به مرگ، اغلب ساعاتی پس از صدور به اجرا گذاشته می‌شد. خلخالی اعتقادی به وکیل و دسترسی متهم به او نداشت و گفته بود: «دادگاه‌های انقلاب اسلامی زاییدهٔ خشم ملت ایران است و این ملت هیچ اصلی خارج از اصول اسلامی را نخواهد پذیرفت. در دادگاه‌های انقلاب جایی برای وکیل نیست، اینها می‌خواهند با گشتن دنبال ماده قانون وقت دادگاه‌ها را بگیرند و این کاسه صبر مردم را لبریز می‌کند.» (https://goo.gl/uanxIF)

عدالت، واژه فراموش‌شده‌ای بود که هرگز در هیاهوی خشم انقلابی فرصت تولد پیدا نکرد. اگر پیروزمندان انقلاب ۵۷، به صلح و آشتی اعتقادی داشتند، خشونت را جایگزین عدالت نمی‌کردند. عدالتی که می‌توانست چون بسیاری کشورهای دیگر که تجربه‌های مشابه را از سر گذرانده بودند، نویدبخش آشتی ملی باشد.

درباره صادق خلخالی و عملکرد او بیشتر بدانید: https://goo.gl/uanxIF

نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید