چشم های محمدعلی هنوز هم موقع تعریف اون خاطره خیس میشه… / به مناسبت روز جهانی زبان مادری
کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی روز ۲۱ فوریه را به عنوان «روز جهانی زبان مادری» نامگذاری کرد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبانها اعلام کرد. روز جهانی زبان مادری اما از تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران حذف شده است! ویکیپدیا
طبق بندهای ۱ و ۲ ماده اول «اعلامیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی» که ۱۸ دسامبر سال ۱۹۹۲ در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد
۱ – دولتها در قلمرو ى خویش از موجودیت و هویت ملى یا قومى، فرهنگى، مذهبى یا زبانى اقلیتها حمایت مى کنند و به برقرارى شرایط تعالى این هویت کمک مى نمایند.
۲ – دولتها تدابیرى قانونى یا غیر آنکه براى رسیدن به این هدف ها ضرورى ست، اتخاذ مى کنند.
و طبق بندهای ۳ و ۴ ماده چهارم آن اعلامیه:
۳ – دولتها موظفاند در حد امکانات، تدابیر خاصى اتخاذ کنند تا افراد متعلق به اقلیتها امکان یادگیرى زبان مادرى یا کسب آموزش به زبان مادرى خود را داشته باشند.
۴ – دولتها موظفاند، در صورت لزوم، تدابیرى در زمینهى آموزش اتخاذ کنند تا آگاهى از تاریخ، سنتها، زبان و فرهنگ اقلیتهایى که در قلمروى آنها به سر مىبرند، تشویق شود. افراد متعلق به اقلیتها باید امکان یادگیرى و شناخت جامعه در تمامیت آن را داشته باشند.
«جمهوری اسلامی ایران» (که از وبسایت دادستانیاش گرفته تا وبسایتهای مدعی حقوق بشرش ترجمه این اعلامیه را هم بدون ذکر منبع عینا از کتابخانه وبسایت بنیاد برومند کپی کردهاند)، در زمینه این وظایف تا به حال چه کرده است؟
در مادۀ ۴۳ «قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان» آمده است که:
«دولت مکلف است به منظور تعمیم متوازن معارف در تمام افغانستان، تامین تعلیمات متوسطه اجباری، پروگرام موثر و تطبیق نماید و زمینه تدریس زبانهای مادری را در مناطقی که به آنها تکلم میکنند، فراهم کند.»
در قانون اساسی جدید افغانستان علاوه بر زبانهای دری و پشتو «در ولایتهایی که بیش از دوسوم مردم آن گویشور زبانی دیگر باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی میشود.»
در وبسایت «وزارت معارف جمهوری اسلامی افغانستان» میخوانیم که:
«با پیروی از اعلامیه جهانی زبان مادری، وزارت معارف به خاطر انکشاف متوازن زبانهای ملی و رسمی در کشور گامهای متین برداشته است که از آنجمله تألیف و چاپ صد عنوان کتب درسی زبان دری و پشتو صنوف ابتدائیه (۱-۶) و ۹۰ عنوان کتب دورۀ متوسطه و ۸۷ عنوان کتابهای رسمی دوره ثانوی را میتوان نام برد.»
«به خاطر بقا و زنده نگهداشتن زبان های سوم زمینه تدریس از طرق علمی و اکادمیک را در مناطق مربوطه فراهم ساخته و پروگرام های فرهنگی و تفریحی را طرح و تطبیق نماید.»
در اصل پانزدهم «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» هم که سالها پیش از «قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان» و «اعلامیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی» تصویب شده میخوانیم که:
«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
اما در عمل چه؟ تدریس زبانهای قومی در مدارس؟! یا حتی تدریس علوم مختلف به زبانی که برای دانشآموزان قابلفهمتر از فارسی است؟
این تصویر همین چند روز پیش در شبکههای اجتماعی منتشر شد:
نه فقط تدریس که کاربرد هرگونه محاوره! در مناطقی که فارسی اصلا زبان مادری اهالیشان نیست.
حدود یک ماه پیش «سید ضیا نبوی» راجع به همبندش «محمدعلی عموری» در زندان کارون اهواز نامهای منتشر کرده بود با عنوان «اعدام سیلی نیست که فرصت جبران داشته باشد»
تیتر این نامه اشاره به خاطرهای داشت که در متن شرحش رفته بود. خاطرهای که به خوبی بیانگر مشکلات اقوام ایرانی در به رسمیت شناخته نشدن زبان مادریشان است:
محمدعلی در مورد عدم تسلطش به زبان فارسی خاطره غم انگیزی داره و می گه اگرچه جدول ضرب و حساب رو در پنج سالگی یاد گرفته اما یک بار به خاطر بلد نبودن یک تفریق ساده از معلم دوره ابتدایی اش سیلی خورده! می گه معلم ازش پرسیده «وقتی از بین پنج گنجشک، دو گنجشک از روی درخت بپرند، چند گنجشک روی درخت باقی مونه؟»
اما او نمی فهمه که منظور معلم از کلمه پریدن چیه و آیا باید تعداد گنجشگ ها رو از هم کم کنه یا با همدیگه جمع ببنده! می گفت تنها زمانی جواب سوال را فهمیده که تصویر اون رو درون کتاب معلم دیده اما دیگه دیر شده بود و سیلی را خورده بود! می گفت اون لحظه در حالی که چشم هام خیس از اشک و گونه هام سرخ از سیلی بود با دستام عدد سه رو نشون دادم و اونجا بود که معلم فهمید قضیه از چه قراری بوده ومن رو برای دلجویی بوسید…. چشم های محمدعلی هنوز هم موقع تعریف اون خاطره خیس میشه….