گلرخ ایرایی و آتنا دائمی از فعالان محبوس در بند زنان زندان اوین، در پی حضور و بازدید از پیش تعیینشده سفرای مقیم تهران در این زندان، در نامهای سرگشاده خطاب به این مقامات، از وضعیت نامناسب زندان و حقایق پنهان زندان اوین که میبایست به سمع و نظرشان میرسید، نوشتند. این دو فعال مدنی محبوس، خواهان بازدیدهای از پیش تعیین نشده از زندانها و همچنین خواستار ورود گزارشگر ویژه حقوق بشر، عاصمه جهانگیر به ایران و بازدید از زندانها و ملاقات با زندانیان شدند.
روز چهارشنبه، ۱۴ تیرماه سال جاری، هیئتی متشکل از ۴۵ سفیر به دعوت سازمان زندانهای ایران و نهاد حقوق بشری اسلامی، از زندان اوین بازدید کردند.
متن این نامه سرگشاده در پی میآید:
باخبر شدیم چهارشنبه ١۴ تیر ٩۶ برابر با ۵ جولای ٢٠١٧، هیئتی متشکل از ۴۵ سفیر مقیم تهران از سوی سازمان زندانهای ایران و نهاد حقوق بشر اسلامی دعوت به بازدید از زندان اوین شدند. طبیعی است که حتی اگر در منازلمان مهمانانی را دعوت نماییم خانه را به بهترین شکل ممکن زیبا خواهیم کرد و طبیعی ست که همان فضای روبروی اجرای احکام کنونی زندان اوین که جایگاه اعدام و جوخه آتش زندانیان سیاسی در دهه شصت بوده حالا در سال ٩۶ تبدیل به محفل پذیرایی از ۴۵ سفیر شده است.
خطابمان با شماست، شما سفرای محترمی که دعوت شدید تا از بخشهای دلخواه آقایان در زندان اوین دیدن کنید. همه شما و ما میدانیم که مدتها است به دلیل نقص فاحش حقوق بشر، ایران و خصوصاً سازمان زندانهای ایران دستخوش تحریم شدهاند. سالهاست که از سوی ایران به نمایندگان ویژه سازمان ملل (آقای احمد شهید و خانم اسما جهانگیر) اجازه ورود به ایران و بازدید داده نشده است و حال شما سفرای مقیم تهران خواسته یا ناخواسته بلندگوی وارونه نمایی ایران از وضع حقوق بشرش شدید.
آیا آگاه هستید که بهراستی زندان اوین شامل چند بند و چند بازداشتگاه میباشد؟ آیا موفق شدید بندهای ٢٠٩ مربوط به وزارت اطلاعات، دو-الف مربوط به اطلاعات سپاه پاسداران و ٢۴١ مربوط به اطلاعات قوه قضاییه دیدن کنید؟ آیا سلولهای انفرادی بدون پنجره و تهویه و سرویس بهداشتی آنها را دیدید؟ آیا سیاهچالها و اتاقهای تنگ و تاریک بازجوییهاشان را دیدید؟ آیا سلولهای معروف قبر را به شما نشان دادند؟ هواخوریهای سربسته و چشمبند و دستبند را چطور؟ طبق اظهارات روزنامههای داخل ایران شما بزرگواران از حسن شرایط زندانیان و فضای زندان شگفتزده بودید. با چند زندانی همصحبت شدید؟ آیا شما را از تعداد بازداشتها، مدت انفرادیها، نحوه بازجوییها و انواع شکنجههای جسمی و روانی مطلع کردند؟ راستی چرا شما را به تنها بند زنانِ سیاسی زندان اوین یعنی همینجایی که ما بهاجبار در آن ساکنیم نیاوردند؟ حتماً به شما هم گفتهاند که اوین بند زنان ندارد.
آری دروغی به بزرگی همان دروغ که گفتند زندانیِ سیاسی ندارند. میدانیم که نمیتوانستید و نمیتوانید چون نمیخواستند و نمیخواهند که به پروندههای حتی تعدادی از زندانیان دسترسی داشته باشید تا متوجه عمق فاجعه در خصوص زندانیان شوید. پس ما هم به همان فضایی میپردازیم که شما را شگفتزده کرده است. آیا به شما گفتند که بند ۴ این زندان که از آن بازدید کردید چگونه و توسط چه کسانی بازسازی و مجهز شده؟ لازم است بدانید همان زندانیانی که برای آن بند و ساخت آن هزینههای میلیونی پرداختند را روز حضور شما در زندان به بهانههای دادگاه و بیمارستان از بند خارج کرده و به انفرادیهای دو-الف بردند و تا خروج شما از زندان در آنجا بهاجبار ماندند که نه آنها شما را ببینند و نه شما آنها را. آیا به شما گفتند که آن بند هم بند زندانیان مالی ست هم زندانیان سیاسی و هم اراذل و اوباش؟
یک روز قبل از حضورتان در زندان اوین، ورود تمام روزنامهها به بندهای زندان ممنوع شد. نخواستند از وجود هم آگاه شویم تا مبادا پرده نمایششان به هر طریقی بر زمین افتد و حقیقت نمایان شود. از بهداشت گفتند و گفتید و از بهداشت زنان میگوییم. از وضعیت بهداری و داروهای اشتباه، از نبود مواد ضدعفونیکننده و شوینده به بهانه تحریم و کسری بودجه.
آیا میدانید چند زندانی مبتلا به ایدز و هپاتیت همراه با زندانیان دیگر گذران حبس میکنند؟ آیا به شما گفتهاند که برای زنان زندانی در این زندان به دلیل معذوریت شرعی معاینه توسط پزشک مرد، تزریق دارو و تست نوار قلب انجام نمیشود؟ آیا گفتند که حتی یک پرستار زن برای انجام این آموز برای ما زنان در این زندان وجود ندارد؟ آیا میدانید چند صد یا هزار نفر زندانی به دلیل آشامیدن آب ناسالم زندان از بیماری کلیوی رنج میبرند؟ آیا شما را با پزشکی با نام مستعار شهریاری آشنا کردند؟ پزشکی که بدون معاینه و تنها از طریق نگاه پی به بیماری زندانی میبرد و هرگز به دلیل ترس از عواقب تشخیصها و تجویزهای اشتباهش و به دلیل جلوگیری از افشای هویت حقیقیاش، مهری که گویای هویت وی است بر نسخههایش دیده نمیشود. کاش در حین بازدید از زندان سوار بر آمبولانس بهداری اوین نیز میشدید و از فقدان امکانات لازم در آن دیدن میکردید. کاش از میزبانتان میخواستید که فیلمهای مربوط به ٢روز قبل از حضورتان در زندان را که از طریق دوربینهای زندان ضبط شده است، برایتان پخش کنند تا ببینید وضعیت زندان و بهداشتش را، تا ببینید لباسهای فرم زندانیان را که در داخل زندان به رنگ زرد و خارج از آن به رنگ آبی راهراه است، تا ببینید درهایی که پشت سر هم به روی زندانیان و حتی زندانبانهای هر شیفت توسط سربازان پلمپ و قفل میشود و ببینید که حتی برای خروج فوری و انتقال بیمار با وضعیت اورژانس به بیمارستان باید منتظر باز شدن و فٓک پلمپ چند درب ماند.
برایتان از بند زنان زندان اوین مثال میزنیم که راه خروج اضطراری آن هم با ٣در و ٣قفل روی آن بسته است و محاسبه کنید زمان باز شدن هر درب را پس از تماسها و هماهنگیهای لازم برای حضور سرباز و فک پلمپ. کاش میدیدید که چندین و چند زندانی به دلیل نبود تخت روی زمین و موکتهای حسینیه بندها و با کمترین فاصله از هم میخوابند. کاش کمی هم از غذایی که بین زندانیان پخش میکنند میل میکردید. آیا میدانید که ما زندانیان میبایست حتی لبنیات و سبزیجات و میوه و پروتئین را با هزینه خود و با قیمتهای چند برابر از فروشگاه زندان خریداری کنیم؟ چراکه اندک جیره ماهانه مواد غذایی زندان فاسد و از تاریخمصرفشان مدتها گذشته است.
کاش برایتان شرح میدادند که چه ماهرانه از این طریق تجارتی کلان راهاندازی کرده و ماهانه میلیونها سود میبرند. و بااینحال آیا به اطلاعتان رساندند که یک روز پیش از بازدیدتان از زندان، این بزرگترین زندان ایران خالی از هر نوع وسیله نقلیه بوده است؟ چراکه رانندههای تاکسیهای ویژه انتقال زندانیان به مراکز درمانی و دادگاهها به دلیل عدم دریافت چند ماه حقوق خود از زندان در اعتراض و اعتصاب بودند و در محل کار خود حاضر نشدند.
آیا شما را از وجود بندهای متروکه ٣۵٠ (بند سیاسی آقایان) یا بند روحانیت آگاه کردند؟ آیا برایتان گفته شده که چند زندانی تمام مدت حبسشان را در سلولهای انفرادی بازداشتگاهها میگذرانند؟ افرادی همچون محمدعلی طاهری که بیش از ۵ سال است که در سلولهای انفرادی دو-الف سپاه پاسداران به سر میبرد. لازم است بدانید ما زندانیان این زندان برخلاف ادعای رییس سازمان زندانها (مصطفی محبی) نه هر هفته بلکه ماهی یک بار میتوانیم بهصورت حضوری با خانوادههایمان ملاقات داشته باشیم.
شما بزرگواران بهراحتی میتوانستید از طریق تصاویر ماهوارهای از جغرافیای دقیق اوین مطلع شوید. میتوانستید از طریق منابع موثق به گزارشات مختلف از بندهای اوین و زندانهای ایران دسترسی یابید و حتی میتوانستید با ذکر نام زندانیان سیاسی، سراغی از آنها گرفته و درخواست ملاقات با آنها را دهید و با آگاهی قدم در این زندان و بازدید از آن گذارید.
حال که میبایست این مهم رخ میداد و نداد از شما سفرای محترم و میخواهیم در خوشنماییها از وضعیت زندان و زندانیان آن شریک نشوید و بهصورت کاملاً سرزده به اوین و قرچک و فشافویه و رجایی شهر و سایر زندانهای تهران و شهرستانهای ایران بروید تا از آن تصویری حقیقی بهدست آورید. ما تعداد بیشماری از زندانیان سیاسی در زندان هستیم چون خواستیم تصویری حقیقی از وضعیت نابسامان حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران ارائه دهیم در این راه متحمل هزینههای سنگین شدهایم و خانوادههایمان نیز به طرق مختلف مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و حتی ما را از شما پنهان میکنند. ما که خواستیم حداقل بهبودی در شرایط زندانها و برای زندانیان حاصل شود حال در زندانیم و شما سفرای گرامی بهواسطه برنامهای هدفمند و از پیش تعیینشده خواسته ما را به تعویق انداختید چراکه از شما و حضورتان در این بزرگترین زندان ایران یعنی اوین استفاده ابزاری شد تا در روزنامههایشان تیتر بزنند: “برخی کشورها و رسانهها تصویری دروغین و ناصحیح از زندانهای ایران نشان میدهند” از شما دعوت کردند تا از شما استفاده کنند و بتوانند با نمایش و فریب گزارشهای نهادهای حقوق بشری و بینالمللی از زندانهای ایران را بیپایه و اساس نام نهند. حالآنکه شما میتوانستید و میتوانید با تصویری حقیقی و نه نمایشی و نمادین از زندانهای جمهوری اسلامی ایران، بهبودی در شرایط آن حاصل فرمایید.
حال ما امضاکنندگان این نامه از شما دعوت میکنیم که از سازمان زندانهای جمهوری اسلامی ایران و نهاد حقوق بشر اسلامی بخواهید تا به گزارشگر ویژه سازمان ملل خانم عاصمه جهانگیر اجازه ورود به ایران، بازدید از زندانها و ملاقات با زندانیان سیاسی و فعالان اجتماعی را صادر کنند.
آتنا دائمی، گلرخ ایرایی
بند زنان زندان اوین
هفدهم تیرماه ۱۳۹۶
درباره امضاکنندگان:
گلرخ ابراهیمی ایرایی، فعال حقوق بشر دربند همزمان با همسرش، آرش صادقی، کماکان در زندان اوین به سر می برد. خانم ایرایی که از سال ۹۵ در زندان به سر می برد هم اکنون در این زندان حکم ۳۰ ماهه حبس خود را تحمل می کند.
فاطمه (آتنا) دائمی دیگر امضاکننده این نامه، ۲۹ ساله، مهرماه سال ۱۳۹۳، بازداشت و به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام “تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و اختفای ادله جرم” به ۱۴ سال زندان محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به ٧ سال حبس تقلیل یافت که هم اکنون این زندانی در حال تحمل آن حکم است.
منبع: هرانا
لطفا مطلب بالا را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید