وبلاگ بنیاد برومند

بنیاد عبدالرحمن برومند

پرونده ستایش و امیرحسین زیر سایه افکار عمومی قرار گرفت

منبع: دوات نیوز

٢٢ فروردین سال گذشته بود که انتشار خبر قتل ستایش، دختر شش‌ساله افغانستانی، به‌دست امیرحسین ١۶ساله ایرانی در فضای مجازی سروصدای زیادی به راه انداخت؛ ماجرایی که در آن متهم به قتل و مقتول هر دو کودک بودند. این پرونده از زمان رسیدگی تاکنون با حواشی بسیاری همراه بوده است. جزئیاتی درباره این پرونده در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد که در برخی موارد، فارغ از اینکه قتل کودکی اتفاق افتاده ‌است، به‌خودی‌خود آزاردهنده و دلخراش بود. اما آنچه در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیگر انتشار یافت تمام واقعیت نبود. کافی است کمی به شرایط زندگی امیرحسین، محله‌ای که او در آن بزرگ شده است و وضعیت روانی و داروهایی که در کانون اصلاح و تربیت مصرف می‌کند، بیندازیم. به‌تازگی حکم قصاص و اعدام برای امیرحسین با نظر هیئت قضائی شعبه هفت دادگاه کیفری استان تهران صادر و این حکم در دیوان‌عالی کشور تأیید شد. سؤالات زیادی درباره این پرونده هنوز بی‌جواب مانده‌است؛ مثل این سؤال که با توجه به ماده ٩١ قانون مجازات اسلامی بر چه اساسی این قانون برای برخی نوجوانان اعمال می‌شود، اما شامل برخی دیگر از جمله امیرحسین نمی‌شود؟ مجتبی فرحبخش، وکیل تسخیری امیرحسین، علاوه بر پاسخ به این سؤال، دیگر ابهامات پرونده قتل ستایش را برای ما روشن می‌کند.

‌می‌خواهم اولین سؤال را با بررسی شرایط و محل زندگی امیرحسین شروع کنم. به نظر شما محل زندگی و شرایط محیطی چقدر بر اعمال مجرمانه امیرحسین تأثیر داشت؟
به اعتقاد روان‌شناسان شخصیت انسان تا شش‌سالگی شکل می‌گیرد، اما الگوی تربیتی خانواده‌ها، مدارس و فرهنگ‌عامه در چنین مناطقی با مناطق بالادست جامعه متفاوت است. در آن منطقه مشروبات الکلی غیراستاندارد، معروف به عرق‌سگی، که ۵٠ درصد آن را الکل تشکیل داده ، به‌راحتی در دسترس است و ساده یافت می‌شود. مصرف این ماده سنگین به‌شدت در وقوع چنین پدیده‌هایی مؤثر است و باید آن را جدی گرفت.

‌آیا خانواده ستایش در وقوع این حادثه نقشی داشتند؟
ستایش برای بازی با فرزندان خواهر امیرحسین به خانه او رفت‌وآمد داشته ‌است و آن روز هم به همین دلیل به خانه آنها رفته بود. عمل امیرحسین بسیار وقیح بوده ‌است و من اصلا در مورد اینکه این عمل چقدر بد بوده ‌است حرفی ندارم، اما باید قبول کرد که خانواده ستایش نیز در وقوع این اتفاق بی‌تقصیر نبودند. خانواده‌ها باید نظارت کامل بر رفت‌وآمد و اعمال فرزندانشان داشته باشند و نباید به‌راحتی به آنها اجازه بدهند بدون حفاظت و نظارت والدین به خانه همسایه یا بیرون از خانه بروند. این حداقل نظارتی است که خانواده می‌تواند روی فرزندانش داشته باشد تا ستایش‌های دیگر پرپر نشوند.
‌براساس ماده ٩١ قانون اسلامی در جرائم موجب حد یا قصاص، هرگاه افراد بالغ کمتر از ١٨سال ماهیت جرم انجام‌شده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته‌ باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازات‌های پیش‌بینی‌شده غیر از مجازات قصاص محکوم می‌شود. با توجه به اینکه امیرحسین کمتر از ١٨ سال دارد، چرا باز هم حکم اعدام و قصاص برایش صادر شد؟
افکار عمومی بسیار در پرونده امیرحسین و ستایش تأثیرگذار بود؛ به طوری که وقتی برای اثبات ماده ٩١ به کنوانسیون حقوق بشر و عدله روان‌شناسی که در پرونده بود استناد کردم، پذیرفته نشد. این در حالی است که زمان وقوع جرم فقط دو ماه از سن بلوغ امیرحسین گذشته بود و طبق نظر روان‌شناس منتخب دادگاه، او از نظر عقلی به تکامل نرسیده بود و طبق ماده ٩١، نوجوانی که کمال عقلی ندارد نباید اعدام شود.
‌شما به تأثیر افکار عمومی در پرونده امیرحسین اشاره کردید. چرا فکر می‌کنید افکار عمومی در روند این پرونده تأثیر داشته ‌است؟
متأسفانه در جامعه ما با رفتار مجرمانه، به‌خصوص با مسئله‌ای که افکار عمومی را آشفته می‌کند، بسیار ساده‌انگارانه برخورد می‌شود. پرونده ستایش و امیرحسین نیز یکی از همین مسائل بود که زیر سایه افکار عمومی قرار گرفت. بسیاری از رسانه‌ها با ساده‌پنداری این موضوع را روایت کردند و تأثیرات بدی هم داشتند. چطور می‌توان به چنین پدیده‌ای نگاه ساده‌ای داشت، در حالی که امیرحسین در محله‌ای آسیب‌زا بزرگ شده که از دیدگاه جرم‌شناسان و جامعه‌شناسان وقوع جرم در آن قابل پیش‌بینی و محتمل است. تا زمانی که محله و خیابان‌هایی مثل خیرآباد هستند، امیرحسین‌ها نیز خواهند بود.

‌از چه طریق قضات می‌توانند تشخیص دهند یک نوجوان زیر ١٨ سال تکامل عقلی دارد یا خیر؟
یکی از راه‌ها استفاده از «آزمون هوش وکسلر» است. از طریق این آزمون روان‌شناسان می‌توانند کم‌هوشی، باهوشی یا هوش متوسط را در فرد تشخیص دهند.

‌چندی قبل امیرحسین در یک مرکز روانی برای مدتی بستری شده بود. آیا او بیماری روانی داشت؟
پیش از این بستری‌شدن، زمینه بیماری‌های روانی را داشت؛ حتی پس از دستگیری، چند روز در بیمارستان روانی بستری شد و درحال‌حاضر روزی ١٠ قرص مصرف می‌کند، چون رفتار‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای از خود نشان می‌دهد. اعلام حکم هم مزید بر علت و وضعیت روانی او بدتر شد.

‌تاکنون برای مصالحه با خانواده ستایش تلاشی کرده‌اید؟
خانواده ستایش بسیار خانواده محجوبی هستند و تاکنون رفتار بسیار خوبی از خود با خانواده امیرحسین نشان داده‌اند. اما از نظر روانی به‌قدری تحت فشارند که پیگیری‌های من برای مصالحه نتیجه‌ای دربر نداشت. هنگامی که متوجه شدم حرف‌زدن در این‌باره نتیجه را بدتر می‌کند، دیگر ادامه ندادم.

‌با توجه به اینکه در این پرونده تجاوز به عنف مطرح شده است، باز هم برای مصالحه تلاش می‌کنید؟
بله. به اعتقاد من باید از خانواده امیرحسین حمایت کرد. رأیی که در دیوان‌عالی برای او صادر شد، کمی انگیزه را از خانواده‌اش گرفت. زمانی که تجاوز به عنف مطرح باشد، تلاش ما برای گرفتن رضایت از خانواده ستایش بی‌فایده است. البته من تمام تلاشم را برای گرفتن رضایت می‌کنم؛ شاید پس از آن بتوانیم از طریق ماده۴٧٧ (اعاده دادرسی) دوباره به این موضوع رسیدگی کنیم. احتمال بسیار کم است اما صفر نیست.

پس از اعلام صدور حکم اعدام، امیرحسین و خانواده‌اش چه حالی پیدا کردند؟
امیرحسین و خانواده‌اش بسیار آشفته هستند و شرایط روحی خوبی ندارند. مسئولان کانون اصلاح و تربیت با قرص امیرحسین را آرام نگه می‌دارند. این پدیده باید از نظر جرم‌شناسی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی بررسی شود. این خانواده مانند بسیاری دیگر از خانواده‌های ایرانی مبادی آداب شریعت و خانواده سنتی هستند و هیچ وقت مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکرده بودند. مشکل زمانی به وجود آمده که خانواده رابطه محکمی با فرزندش نداشته ‌است. متأسفانه بسیاری از خانواده‌های ما از نظر روان‌شناسی اطاعاتی ندارند. خانواده‌ها باید با فرزندانشان رابطه دوستانه داشته باشند و نباید از موضع بالا با آنها برخورد کنند و رفتارشان تحکم‌آمیز باشد. این یک نقطه‌ضعف در خانواده‌های ماست که باعث می‌شود بچه‌ها نتوانند با پدر و مادر خود همدل شوند و با آنها ارتباط برقرار کنند و حرف بزنند. زمانی که این رابطه قطع شود، خودبه‌خود فرزندان با همسالان خود رابطه صمیمانه‌تری برقرار می‌کنند. رفتن به قهوه‌خانه‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌ها جانشین رابطه فرزندان با والدینشان می‌شود که باید مبتنی بر مهر و محبت باشد. این مسئله برای امیرحسین هم اتفاق افتاد و متأسفانه باعث شد او از دوربین خانواده فاصله بگیرد و بدون اطلاعش هر روز مشروب الکلی بخورد.

‌ سازمان‌های مردم‌نهاد زیادی در این زمینه فعالیت دارند. آیا این نهادها برای کمک به امیرحسین تلاشی کردند؟
چندین سازمان مردم‌نهاد حامی کودکان برای کمک به او با من تماس گرفتند؛ چند باری هم خودشان به ملاقات خانواده ستایش رفتند، اما حس کردم ممکن است مداخله آنها نتیجه خوبی نداشته باشد. دوستانی داشتم که با خانواده ستایش در ارتباط بودند. آنها به من گوشزد کردند از این طریق وارد نشوم، چون به احتمال زیاد دیدگاه خانواده ستایش به مصالحه منفی‌تر می‌شود؛ به همین خاطر سعی کردم از طریق همان دوستان پیغامم را به آنها برسانم که متأسفانه تاکنون نتیجه‌ای دربر نداشته است.

سازمان‌های مردم‌نهاد تا چه حد می‌توانند برای کمک به این افراد مؤثر باشند؟
وجود چنین ان‌جی‌او‌هایی در ایران بسیار خوب است، اما کافی نیست. به اعتقاد من بهتر است ان‌جی‌او‌ها در مسائل زیربنایی ورود پیدا کنند و در کنار تمام فعالیت‌هایشان، استانداردهای تربیت و تعلیم را به خانواده‌ها آموزش دهند. نباید منتظر بمانیم اتفاقی بیفتد و پس از وقوع آن دست‌به‌کار شویم. زمانی که پرونده بیجه پیش آمد، باید فکری به حال حاشیه‌نشینان تهران و آموزش خانواده‌هایی می‌شد که در این مناطق زندگی می‌کنند تا بیشتر مراقب فرزندانشان باشند. خانواده‌های ایرانی نسبت به کشور‌های دیگر خوب هستند؛ فقط باید استانداردهای تعلیم و تربیت به آنها آموزش داده شود که می‌تواند در جلوگیری از چنین پدیده‌هایی بسیار مؤثر باشد. به خیرآباد و مناطقی مثل آن باید بیشتر توجه شود، به‌خصوص به مدارسی که کودکان در آن درس می‌خوانند. در مورد مدرسه‌ای که امیرحسین در آن درس خوانده از مسائلی خبر دارم که نمی‌توانم بازگو کنم.

‌چه مسائلی؟
نمی‌توانم بیشتر درباره آن چیزی بگویم.

چطور می‌توان از این مسائل که شما از آن خبر دارید، جلوگیری کرد؟
باید نظارت بیشتری بر مدارس داشت و مساجد با آموزش‌های استاندارد خانواده‌ها را آگاه کنند.

‌خانواده‌ها چطور می‌توانند از بروز این مشکلات جلوگیری کنند؟
سیاست‌های اجتماعی ما نیاز به بازنگری دارد. ما جامعه‌ای داریم که بار اعمال خشونت نسبت به کودکان از حد معمول بیشتر است و باید در این‌باره فکری شود. خانواده‌ها در قدم اول برای حمایت از فرزندانشان باید بیشتر بر رفتار آنها نظارت داشته باشند. حالا دیگر زمان آن نیست که ما فرزندانمان را در خانه همسایه بگذاریم یا آنها بدون نظارت و حمایت خانواده بازی کنند. خانواده‌ها باید با علم روز، فرزندان خود را تربیت کنند؛ باید به سراغ روان‌شناسان کودک بروند و با مشاوره با آنها کودکانشان را تربیت کنند.

برچسب‌ها: , ,

نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید